سه روایت زنانه از زلزله بم

به گزارش تور کیش، خبرنگاران : بم، خود زنی بود کمر خم نموده زیر بار زلزله. سرش، تنش، دلش لرزیده بود. بار 17ساله را بم به دوش کشید و 3هزار زن تنها مانده.

سه روایت زنانه از زلزله بم

به گزارش خبرنگاران به نقل از ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: زمین زیر پای بم کشیده شد. بم ماند و آوار غم. خشت به جای ماند و اشک، اشکی و آهی، آهی و زنی؛ یکه. بم، خود زنی بود کمر خم نموده زیر بار زلزله. سرش، تنش، دلش لرزیده بود. بار 17ساله را بم به دوش کشید و 3هزار زن تنها مانده.

روایت مریم؛ یک ماه بی خبری

مریم سرحدی یکی از این 3هزار زن است؛ یکه. لابه لای آوار زلزله در ساعتی به بلندای 12ثانیه، همسرش برای همواره رفت. 12ثانیه و بعد او ماند و یک پای آسیب دیده و 4بچه که از زلزله تا امروز به دندان گرفت و سر خانه و زندگی شان فرستاد.

مریم آن روزها 30ساله بود: 4کودک 11، 9، 7 و 3ساله داشتم. ساعت های اول از زیر آوار بیرون شان آوردند. همسرم همان موقع فوت کرد. من مانده بودم و یک تیرآهن روی پایم که از ترس آسیب نخاعی تکانش نمی دادند. چند ساعتی گذشت تا بالاخره از زیر آوار بیرون آمدم.

زمان بعد از زلزله مثل همان 12ثانیه 5صبح کش می آمد. مریم را بالاخره به فرودگاه بردند تا به بیمارستانی در مشهد منتقل نمایند؛ تنها، بی همراه و بی خبر از خانواده: تا یک ماه خانواده ام نمی دانستند زنده هستم. 4 ماه در مشهد بستری بودم و 30عمل جراحی روی پایم انجام دادند تا بالاخره درمان شدم.

مریم تا یک سال به ناچار روی ویلچر بود و بعد از آن هم چند ماهی با عصا حرکت می کرد. در این چند ماه یک دکتر خیر هزینه زندگی و درمانش را تقبل کرد. بعد از یک سال او ماند و 4 فرزند کوچک: بعد از یک سال 6-5 ماه با عصا راه رفتم و بعد از مدتی توانستم بدون عصا راه بروم اما معلولیت یک پایم با من ماند. قبل از زلزله خیاط بودم، اما بعد از زلزله نتوانستم کار کنم و تحت پوشش بهزیستی قرار گرفتم.

مریم می خواست مثل خیلی از زنانی که آستین بالا زده بودند تا آجرهای زندگی را روی هم بچینند، خرج خود و 4کودکش را از مغازه ای که با وام خوداشتغالی اجاره نموده بود، در بیاورد، اما نشد. مستمری بگیر بهزیستی ماند و حالا اموراتش با مستمری اندک بهزیستی و یارانه می گذرد. مریم با رفتن بچه ها سر خانه و زندگی همان بم تنها مانده است در قامت زنی میانسال با غمی کهنه.

روایت صنم؛ به امید چند تخم مرغ

زلزله که آوار شد روی بم، صنم 26ساله بود. دختری آزاد و رها، بی دغدغه، اما زمین همان طور که به مریم رحم نکرد با او هم سر سازگاری نداشت. 12ثانیه لرزه برای زمین شوخی بود، اما برای صنم یعنی 5 سال ویلچرنشینی و ضایعه نخاعی برای یک عمر.

پایش حس ندارد اما دلش غم هزار ساله دارد: زلزله که آمد، سنی نداشتم، مجرد بودم. آوار باعث شد دچار ضایعه نخاعی شوم و 5سال روی ویلچر بنشینم. بعد از 5سال هم با یاری عصا توانستم راه بروم. عصا هنوز هم یار من است و بی حسی پاهایم را جبران می نماید. روزهای تلخی بود اما به هر حال گذشت.

صنم بعد از زلزله ازدواج کر، اما از 9سال پیش با فوت همسرش او مانده و روزگار دوباره تنهایی. صنم هم مانند مریم و هزاران زن دیگر در بم با یارانه و مستمری بهزیستی روزگار خود و 2فرزند 11 و 13ساله اش را می گرداند؛ بچه هایی که بعد از کرونا به دلیل فقر ناچار به ترک تحصیل شده اند و گوشه خانه کنار مادر روزها را شب می نمایند. کارگری همسر برای او و فرزندان نه بیمه ای گذاشت و نه آینده ای. صنم اما از پا ننشست و مدتی است یک دستگاه جوجه کشی از بهزیستی گرفته تا بلکه با چند تخم مرغ بتواند سهم بیشتری از زندگی بردارد: یک دستگاه جوجه کشی 120تایی از بهزیستی گرفته ام. تخم مرغ که نیست و مدتی است چند جوجه پرورش داده ام تا بلکه تخم بگذارند و بتوانم جوجه کشی را راه بیندازم.

صنم از بی توجهی ها گلایه دارد؛ هیچ کس به فکر تنهایی او و دو فرزندش نیست اما در اوج نداری هایشان هم به بودن کنار هم امیدوارند: گاهی به بچه ها می گویم فلان چیز را نداریم، اشکال ندارد. بچه هایم ولی دل عظیمی دارند، می گویند همین که تو کنار ما هستی خوب است.

بمانی برایشان و بمانند برایت؛ دعایی در حق صنم است که 17سال غم آوار شده بم را به دوش کشیده و حالا دو نگاه معصوم امیدوار به کوشش اویند.

روایت حکیمه؛ به قوت قوتو

حکیمه نمازیان مانند همه زنان بم است؛ غصه دار اما قوی. برای بیان روایتش هم یاد دیگران می نماید: درد من هم مثل همه است؛ مثل همه همشهری ها. حکیمه پیش از زلزله همسری داشت که با کارگری خرج زندگی را می داد با 6پسر و 2دختر. بعد از زلزله فقط 5پسر برایش ماند و 2دختر.

حکیمه در زلزله آسیب کمی دید و همین شاید امتیازی بود که زودتر از بقیه آستین بالا بزند. چندماه اول را سرگرم دوا و درمان یکی از پسرانش شد. چندماه که گذشت از خانه آغاز کرد؛ با پختن نان و درست کردن قوتو: روزهای اول من را مسخره می کردند. طبیعی بود. اینجا همه قوتو درست می نمایند برای خودشان. می گفتند این چه شغلی است. حالا خیلی ها وارد این کار شده اند.

16سال از روزی که حکیمه کار و کاسبی را آغاز کرد می گذرد: اوایل پس اندازی و درآمدی نداشتم. مواد مورد احتیاج را قرضی از یک عطاری می آوردم و بعد از فروش، قرض عطار را پس می دادم. 2 سال که گذشت کارگاه را راه انداختم و کارم گرفت.

او برای راه انداختن کار و کاسبی اش از جایی یاری نگرفت و فقط 2وام 500هزار تومانی از یک مؤسسه خیریه دریافت کرد. با این همه چند سال تحت پوشش بهزیستی بود و بعد از خودکفایی از فهرست زنان مستمری بگیر خارج شد. کارگاه حکیمه با انواع قوتو و داروهای گیاهی درآمد متوسطی برای او و 2دخترش دارد و حالا همراه روزهای پیری اش هم شده: با درآمد همین کارگاه بچه ها را عظیم کردم. 2تایشان تا کارشناسی ارشد درس خواندند. حالا همه سر خانه و زندگی شان رفتند و گاهی دختران یاری دستم هستند. درآمد کارگاه این روزها خیلی زیاد نیست، اما برای من و این سن و سال سرگرمی است و محلی برای گذران زندگی.

حکیمه نمازیان را کرمانی ها می شناسند؛ بسته های قوتوی او مشتری زیادی دارد.

1500زن در بم سرپرست خانوار هستند

یک پژوهش دانشگاهی نشان می دهد آمار زنان سرپرست خانوار پیش از زلزله در شهرستان بم 250نفر بود که این عدد بعد از زلزله به 2916 مورد رسید. با وجود این، فرماندار بم در گفت وگو با همشهری آمار رسمی بهزیستی از این زنان را پس از زلزله 1200نفر و هم اکنون 1500نفر اعلام و تأکید می نماید که 1589زن مستمری بگیر بهزیستی این شهرستان هستند.

هادی شهسوارپور با بیان این که 78زن دیگر در نوبت دریافت مستمری بهزیستی هستند، درباره پیامدهای افزایش آمار زنان سرپرست خانوار بعد از زلزله شرح می دهد: ازدواج با افرادی با فرهنگ های مختلف و در نتیجه افزایش آمار طلاق، بروز مسائل روحی و روانی، افسردگی پس از حادثه، اعتیاد و وابستگی اقتصادی به نهادهای حمایتی، سازمان های مردم نهاد و خیریه ها، مهم ترین پیامدهای این تغییر جمعیتی پس از زلزله بود.

او از شکل گیری سازمان های مردم نهاد و خیریه های متعدد در شهرستان با هدف حمایت از آسیب دیدگان و زنان سرپرست خانوار در بم می گوید و ادامه می دهد: در 17سال گذشته سعی کردیم با برگزاری کلاس های آموزش فنی حرفه ای، کارآفرینی صنایع دستی مثل قالیبافی و پته دوزی، پرداخت وام کارگشایی و مشاغل خانگی با اخذ چک یا سفته و وام خودکفایی و اشتغال زایی با حداقل ضمانت به اشتغال زایی و درآمدزایی سرپرستان خانوار یاری کنیم.

منبع: اقتصادنیوز
انتشار: 10 بهمن 1399 بروزرسانی: 10 بهمن 1399 گردآورنده: toure-kish.ir شناسه مطلب: 1368

به "سه روایت زنانه از زلزله بم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سه روایت زنانه از زلزله بم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید