مصاحبه با الهام طهموری، بازیگر نقش وارش
به گزارش تور کیش، روزنامه جام جم: وارش از آن قهرمان هایی است که می گردد با او همذات پنداری کرد و در سخت ترین لحظات زندگی اش با تصمیمات جسورانه ای که می گیرد، همراه شد. او شخصیت محوری سریال این شب های شبکه سه سیما و زنی است که در هر مقطع سنی پاسوز عشق می گردد؛ عشقی که ابتدای قصه نسبت به همسرش داشت و در ادامه نثار فرزندانش می نماید.
مهر بی حد وارش به پسرانش پای او را به ماجرا های عجیب و غریب و گاه هولناک باز می نماید. بازیگر این نقش تا مقطع میانسالی، الهام طهموری است که پیش از این در سریال هایی مثل پرستاران، نفس گرم، پدر، دزد روح و... بازی نموده بود، اما با این نقش بیش از پیش دیده شد؛ نقشی که چه به واسطه ابعاد و چه به لحاظ داشتن چند مقطع سنی برای او فرصت مناسبی است که توانایی هایش را محک بزند و نشان دهد.
این بازیگر اصفهانی در هنرستان تئاتر خوانده و کار حرفه ای را هم در همان مقطع با نمایش در اصفهان آغاز نموده و بعد از مدتی با سریال پیک راستان به کارگردانی اکبر خواجویی به قاب جادو آمده است. به قول خودش، اما در این راستا، آن اتفاق خوبی که همواره منتظرش بوده با وارش افتاده و حالا باید برای ادامه راه سختگیرانه تر عمل کند. با این بازیگر جوان که تجربه حضور در سینما، تئاتر و تلویزیون را دارد، درباره راستاش از دیروز تا امروز و همچنین نقشش در سریال وارش به کارگردانی احمد کاوری تبادل نظر کردیم.
آغاز راستا
من در هنرستان تئاتر خواندم و خیلی دوست داشتم در دانشگاه هم ادامه اش دهم، اما به دلایلی این اتفاق نیفتاد. مجبور شدم رشته هنر بخوانم و گرافیک و صنایع دستی را ادامه دادم. البته از زمان هنرستان کار تئاتر را آغاز کردم تا این که مرحوم اکبر خواجویی کارگردان سریال پدر سالار، من را در تئاتر دیدند و برای سریالشان نام پیک راستان را انتخاب کردند. این سریال هم مثل وارش از شبکه سه پخش شد. فکر کنم این ماجرا برای حدود هشت تا ده سال پیش باشد. در پیک راستان نقش اصلی را بازی می کردم. قصه درباره زن و شوهر نویسنده ای بود که راجع به یک پیک موتوری داستان می نوشتند. این زن و شوهر در تمام طول سریال حضور داشتند، اما بقیه شخصیت ها در هر اپیزود می آمدند و می رفتند.
راه طولانی تا وارش
فکر می کنم یکی از دلایلی که باعث شد من بعد از سال ها کار کردن با نقش وارش دیده شوم، این است که متولد اصفهان هستم و در این شهر کار بازیگری را آغاز کردم. با این که بیشتر عوامل سریال پیک راستان از تهران بودند، اما این مجموعه در اصفهان تصویربرداری شد. در واقع چند سالی را در اصفهان گذراندم و بعد به تهران آمدم. وقتی به تهران آمدم تا جا بیفتم و نقش های خوب به من پیشنهاد گردد، زمان برد.
کمتر کسی مرا می شناخت و سابقه ام را می دانست و به همین خاطر می گردد گفت یک جور هایی از اول آغاز کردم. این پروسه شش تا هفت سال طول کشید تا با نقش های کوچک تر در سریال های نفس گرم، پرستاران، پدر و همچنین سریال سرزمین کهن آقای کمال تبریزی و مجموعه ماه تی تی آقای داود میرباقری که پخش نشد، توانستم خودم را به دیگران ثابت کنم و به اینجا و بازی در وارش برسم.
تجربه مادری
وقتی برای اولین بار با شخصیت وارش روبرو شدم استرس هایی درباره لهجه و این جور چیز ها داشتم. اما وقتی نقش را به طور کامل خواندم، استرس تمام جانم را گرفت، چون واقعا شخصیت پیچیده و سختی بود و حس های عجیبی را تجربه می کرد. در خصوص بزرگ تر بودن وارش از خودم هم باید بگویم، پیش از این بالاتر از سن خودم را در سریال آسمان هوای باران دارد به کارگردانی شهرام شاه حسینی بازی کردم که امیدوارم به زودی پخش گردد. البته در این سریال شخصیتم خیلی با وارش متفاوت است، چون وارش دو بچه بزرگ دارد. خودم مادر نشده ام و برای همین تجربه نقش مادر برایم سخت و در عین حال شیرین و جالب بود. یادم است بازیگر نقش یوسف زمان در تصویربرداری قرار بود دانشگاه قبول گردد که من مثل یک مادر نگرانش بودم.
انتخاب شدم
با آقای تخشید، تهیه نماینده سریال وارش در سریال پرستاران آشنا شدم و ایشان بازی ام را در آن سریال دیده بودند. با من تماس گرفتند و پیشنهاد وارش را مطرح کردند. وقتی به دفترشان رفتم، گفتند می خواهیم برای بازی در نقش اصلی، ابتدا این چند سکانس را بخوانید. خواندم و خدا را شکر آن اتفاق خوب برایم افتاد.
یک تجربه خوب
اولین بار بود که با احمد کاوری همکاری می کردم. ایشان غیر از این که کارگر خوبی اند، بازیگر بسیار خوبی هم هستند. بازیگر بودن ایشان به من یاری می کرد. آقای کاوری فقط به فکر دکوپاژ و کارگردانی خود نبودند؛ به بازی ما هم خیلی توجه می کردند. یعنی دقیقا می دانستی به حرف های آقای کاوری گوش کنی، بازی ات خوب از آب درمی آید.
سوءتفاهم بود
خدا را شکر مردم سریال را می بینند و تا حالا بازخورد های خوبی چه در فضای مجازی و چه به صورت رودررو گرفته ام. البته سوءتفاهمی برای مردم گیلان به وجود آمد که حل شد. فکر می کنم برخی ها در قسمت های اول زود تصمیم گرفتند.
این موضوع برای اصفهان هم با سریال در مسر زاینده رود پیش آمد که آن موقع هم به نظرم درست نبود. با خود می گفتم اتفاقا این که یک سریال به فضای اصفهان آمده باعث خوشحالی است و آنچه در سریال می گذرد، قصه است. باید اضافه کنم من در آن چند ماهی که سر صحنه وارش بودم، خیلی با گیلانی ها ارتباط خوبی داشتم. واقعا مردم نازنینی هستند و اصلا دوست ندارم حتی یک لحظه از دست من و سریال ما ناراحت باشند.
کارم سخت می گردد.
چون وارش شخصیت خیلی خوبی دارد، از این به بعد برای انتخاب نقش هایم حساس تر می شوم. مردم هم انتظار بیشتری دارند. بازیگری را دوست دارم و هر جا شخصیت خوبی باشد که بتوانم از بازی کردنش لذت ببرم آن کار را انجام می دهم. فرقی نمی نماید در چه مدیومی باشد. تجربه کار در سینما، تلویزیون و تئاتر را دارم. در سینما چهار پنج فیلم مثل ترومای سرخ و قبیله من داشتم که از میان آن ها سارا و سندباد و لوک خوش شانس کار کودک هستند.
گیلانی نیستم
صحبت کردن به لهجه گیلانی خیلی اتفاق سختی بود، چون زمانی که برای سریال وارش انتخاب شدم، سر سریال پدر بودم و خیلی دیر به گروه اضافه شدم. از تهران و از سر صحنه سریال پدر که روز های آخرش بود و آفیش پیچیده ای داشت به شمال رسیدم و بدون این که لهجه را بلد باشم، جلوی دوربین رفتم. اغلب بازیگران در این فاز هایی که من بازی کردم شمالی بودند. اولین کاری که کردم این بود که از آقایان نوروزی، تشکر، داوری و سنگ چاپ یاری بگیرم.
از دوستانی که در لاهیجان داشتم هم یاری گرفتم و سعی کردم از مردم بومی، به خصوص خانم های گیلانی، لهجه، ریتم صحبت کردن و رفتار را یاد بگیرم. یعنی می گردد گفت دست کم برای فاز هایی که من بازی می کردم مشاور اختصاصی لهجه نداشتیم. اما همان طور که گفتم بازیگران مقابلم مثل دو تا پسرهایم، یوسف و جاوید گیلانی بودند و خیلی به من یاری کردند. در سکانس هایی که با آقای تشکر داشتم هم مدام می پرسیدم این کلمات را چطور بگویم و ایشان، چون اهل بندر انزلی هستند، لطف داشتند و هدایت ام می کردند. آقای نوروزی هم در زمینه لهجه خیلی برای ما زحمت کشیدند.
وارش ها
وارش چند مقطع سنی دارد. اولی 25 سالگی بود که آن را بازی کردم و تمام شد. بعدش 39 سالگی است که دارد پخش می گردد و فکر می کنم 58 سالگی و... هم باشد. البته بعد از این را یک خانم گیلانی به اسم نسرین بابایی که بازیگر بسیار خوب و دوست داشتنی هستند، بازی می نمایند.
گریم باورپذیر
من اعتقاد دارم گریم و لباس به بازیگر یاری می نماید. من به تنهایی نمی توانستم پیری را بازی کنم، در این زمینه گریم، طراحی لباس و بازی دست به دست هم می دهد. آقای روح پروری طراح لباس ما بودند که از ایشان متشکرم. آقای داریوش صالحیان طراح گریم بودند و خانم نازنین امینی هم گریم من را می زدند. واقعا از آن ها متشکرم که خیلی دلسوزانه کار می کردند. گریم پیری به خاطر رطوبت هوای آنجا، همچنین گریه و زاری های نقش وارش پاک می شد، اما خانم امینی مدام گریمم را پشت مانیتور آنالیز و رتوش می کردند. خدا را شکر این روز ها کوشش و انگیزه اش به درستی
دیده می گردد.
همه مادران سرزمینم
برخی می گویند شخصیت وارش کاملا سفید است، اما به نظر من این گونه نیست. خیلی از مادران سرزمین مان همین شکلی هستند. به شخصه مابه ازای آن را زیاد دیدم، مادرانی که همین قدر دلسوز، درست و خوب رفتار می نمایند. من موقع بازی این نقش، یاد مادر و مادربزرگم می افتادم و به خاطر می آوردم آدم این طوری خیلی دیده ام. کسانی که همه زندگی شان فدای بچه هایشان است و مطابق با آن تصمیمات درستی می گیرند.
وارش البته یک پله بالاتر است، چون دارد بچه یک نفر دیگر را هم مثل بچه خودش بزرگ می نماید. هرچند به نظرم وارش هم در زندگی اش اشتباهاتی داشته است، اما مادر بودن و این که مبنای زندگی اش بچه هایش هستند، باعث می گردد سفید به نظر بیاید. اوایل قصه می بینیم که بچه اش را نمی خواهد و به او بی توجهی می نماید. این از نظر ما درست نیست، اما باید توجه داشت که همه آدم ها سفید یک دست نیستند، خاکستری اند و مطابق احساساتشان گاهی تصمیماتی می گیرند که درست نیست.
منبع: برترین ها