10 رمان برتر سبک جریان سیال فکر؛ از اولیس تا ناطور دشت
به گزارش تور کیش، به طور خلاصه، جریان سیال فکر یک تکنیک ادبی است که در آن نویسنده سعی می نماید به گونه ای رمان را بنویسد که جریان افکار یک شخصیت را تقلید کند. به عبارت دیگر نویسنده سعی دارد وارد فکر شخصیت ها گردد و جریان افکار آن ها را روی کاغذ، به همان گونه که در فکر عبور می نماید، پیاده کند. وقتی نویسنده ای با استفاده از این تکنیک یک رمان می نویسد، معمولاً توجه بسیار کمی به نقطه گذاری یا دستور زبان می نماید (برای مثال، اغلب اوقات فرق دیالوگ و مونولوگ به خاطر عدم وجود گیومه، بسیار سخت است). بنابراین خواننده ممکن است نفهمد کجا باید کتاب خواندن را تمام کند، چرا که بیشتر کتاب های جریان سیال فکر فصل بندی نمی شوند.
استفاده از سبک سیال فکر به معنای این است که خواننده نه تجربه بیرونی، بلکه تجربه درونی راوی را درک می نماید. با استفاده از این تکنیک احساسات، خاطرات و برداشت های شخصیت به طور لحظه ای و بسیار صمیمی و نزدیک به خواننده منتقل می گردد.
اگرچه ممکن است خواندن چنین آثاری لذت کمتری نسبت به رمان های دیگر داشته باشد، اما گاهی اوقات خوانندگان از اینکه درون سر کسی هستند و از تمام فعل و انفعالات فکرش خبر دارند، لذت می برند. در رمان های جریان سیال فکر شما همراه با راوی فکر می کنید، لذت می برید، رنج می کشید و در همه رفتارها و برخوردهای او حضور دارید؛ امری که برای عده قابل توجه ای از خوانندگان واقعاً رضایت بخش است. بسیاری از رمان نویسان از این تکنیک ادبی روان شناختی استفاده نموده اند وبعضی از این رمان ها در تاریخ ادبیات ماندگار شده اند.
1. رمان اولیس (Ulysses) نوشته جیمز جویس
رمان اولیس یک نمونه کلاسیک از سبک جریان سیال فکر است. اگرچه ممکن است گاهی اوقات آن را آزاردهنده توصیف نمایند، چرا که جویس در این رمان دستور زبان را به طور کلی حذف نموده و هرگز به خوانندگان خود اطلاع نمی دهد که یک جمله تمام شده. با این وجود شما عاشق دنبال کردن قهرمان رمان، لئوپولد بلوم، در طول روز خواهید شد.
2. رمان خانم دالووی (Mrs. Dalloway) نوشته ویرجینیا وولف
وولف استاد مسلم هنر جریان سیال فکر است. رمان خانم دالووی یکی دیگر از رمان های مشهور جریان سیال فکر است که افکار و احساسات درونی شخصیت اصلی خود، کلاریسا دالووی، را در حالی که برای یک مهمانی آماده می گردد، دنبال می نماید. در این رمان شما همراه با پروتاگونیست هجوم افکار سرگرم نماینده، ترسناک، شادی های ساده زندگی، غم و اندوه و بسیاری چیزهای دیگر را تجربه خواهید کرد.
3. رمان خشم و هیاهو (The Sound and the Fury) نوشته ویلیام فاکنر
خشم و هیاهو یک رمان سیال فکر عادی نیست؛ این رمان پیچیده به جای یک شخصیت خاص، به زندگی و افکار چندین شخصیت متفاوت می پردازد. مخاطبان در این رمان با چهار شخصیت اصلی روبه رو خواهند شد. بنجی یک مرد کم توان فکری است. کوئنتین دانشجویی است که تجربیات منحصر به فردی برای به اشتراک گذاشتن دارد. جیسونِ تاجر نیز قصه هایی برای تعریف کردن دارد. در آخر آقای کامپسون را داریم، پدر یک خانواده که تا حدی می توان قهرمان اصلی داستان خطابش کرد.
4. رمان به سوی فانوس دریایی (To the Lighthouse) نوشته ویرجینیا وولف
روزها و سال های زیادی در رمان به سوی فانوس دریایی می گذرد، اما خواننده اگر هوشیار نباشد و دقت نکند، هرگز متوجه این نکته نخواهد شد. این رمان بلافاصله نزد دوستداران سبک جریان سیال فکر به یک اثر محبوب تبدیل شد و توجه بسیاری را جلب کرد. نکته جالب درباره به سوی فانوس دریایی این است که داستان با یک نقاشی آغاز شده و با همان نقاشی نیز به خاتمه می رسد.
5. رمان چقدر دیر بود، چقدر دیر (How Late it Was, How Late) نوشته جیمز کلمن
رمان جیمز کلمن در سال 1989 منتشر شد و در مقایسه با باقی کتاب های لیست دیر به غافله سیال فکر رسید. با این وجود به عقیده بسیاری از مخاطبان و منتقدان، رمان چقدر دیر بود، چقدر دیر شاهکار مدرن تکنیک جریان سیال فکر به شمار می آید. این رمان طولانی قهرمان داستان، سامی ساموئلز، را دنبال می نماید. یک محکوم که روزهای خود را صرف برنامه ریزی کردن و تفکر می نماید. رمان چقدر دیر بود، چقدر دیر به ویژه برای دوستداران دنیا های فکری کلاسیک روسی، مانند آثار داستایفسکی و امثالهم مناسب است.
6. رمان گور به گور (As I Lay Dying) نوشته ویلیام فاکنر
مرگ مفهوم مجذوب کننده، نگران نماینده و روشن گری است. فاکنر از تکنیک جریان سیال فکر استفاده نموده تا در رمان گور به گور وارد فکر چند شخصیت داستان گردد که به تازگی در خانواده خود مرگ را تجربه نموده اند. باید توجه داشت که در این رمان سیال فکر 15 شخصیت به دست قلم توانای ویلیام فاکنر به تصویر کشیده شده اند. کدام نویسنده ای می تواند ادعا کند که جریان افکار 15 شخصیت متفاوت را در یک رمان روی کاغذ پیاده نموده؟
7. رمان گتسبی بزرگ (The Great Gatsby) نوشته اف. اسکات فیتزجرالد
همه ما رمان گتسبی بزرگ را می شناسیم، حتی کسانی که نه رمان را خوانده اند و نه اقتباس های سینمایی آن را دیده اند. گتسبی بزرگ یک رویای آمریکایی کلاسیک است که در آخر برای آقای گتسبی در حد همان رویا باقی می ماند. در این رمان فکر جی گتبسبی به روی خوانندگان گگردده می گردد، چرا که فیتزجرالد با استفاده از جربان سیال فکر به قهرمان رمان اجازه می دهد هر آنچه را که فکر می نماید، با دنیا به اشتراک بگذارد. بسیاری گتسبی بزرگ را به عنوان یک رمان عاشقانه می شناسند و به همین علت آن را دوست دارند. اگر بتوانید با شخصیت اصلی ارتباط برقرار کنید، به احتمال زیاد عاشق این رمان خواهید شد.
8. رمان ناطور دشت (The Catcher in the Rye) نوشته جی. دی. سلینجر
این رمان سلینجر درباره مرد شدن پسری در خیابان های شهر نیویورک است. تجارب، افکار و تخیل سرکش هولدن کالفیلد در دوران بلوغ هسته این رمان محبوب را تشکیل می دهد. وقتی به دنیای ایده های هولدن دقت کنید و در آن عمیق تر شوید، سبک نوشتن سلینجر را دوست خواهید داشت.
9. رمان برادران کارمازوف (The Brothers Karamazov) نوشته فئودور داستایفسکی
آیا می توان لیستی از رمان های چالش برانگیز تهیه کرد بدون آنکه یکی از آثار فئودور داستایفسکی را در آن قرار داد؟ هرگز. رمان برادران کارمازوف اثر داستایفسکی رمانی پیچیده و بسیار چالش برانگیز برای کشف افکار و تجربیات شخصیت های داستان است. چهار مرد، چهار برادر به نام های دیمیتری، ایوان، آلیوشا و اسمردیاکوف، به همراه پدرشان فئودور کارمازوف در هسته این رمان قرار دارند. رمان برادران کارمازوف به علت کاوش در مفاهیم عمیق فلسفی و معنوی با استفاده از جربان سیال فکر، از جمله وجود خدا و ماهیت خیر و شر، شناخته شده است.
10. رمان حباب شیشه (The Bell Jar) نوشته سیلویا پلات
پیش از هر چیزی باید به این نکته اشاره نمود که حباب شیشه یک اثر نیمه خودزندگی نامه نوشت از سیلویا پلات است؛ چرا که قهرمان داستان شبیه خود نویسنده است. استر گرین وود، پروتاگونیست رمان، تجربه ها، بیماری های روانی، افسردگی و واکنش های خود را با خوانندگان به اشتراک می گذارد. رمان حباب شیشه در سال 1963 منتشر شد. موضوعات اصلی این رمان کلاسیک نگاه دنیا به زنان و انتظاراتشان از آنان ونحوه پاسخگویی زنان به این انتظارات است.
منبع: Bookworm
منبع: دیجیکالا مگ